برای کودکی که از آسمان بر دامنم نشسته...

سلام علیکم وای که چقدر دوست دارم میومدم و عکسای خیلی خیلی قشنگی که خودم ازت می گرفتم با اون وسواسی که تو عکاسی دارم و اینجا می گذاشتم ...چه حالی می داد یه رم داشته باشی پر عکس نی نی ... حالا من موندم با این همه علاقه ای که به داشتن نی نی دارم چرا هنوز اقدامی نکردیم ... جواب: من درس دارم ترم ٢ ارشدم حالا تابستون آینده می ریم برا آماده سازی ورود تو گل قشنگم ... راستی دعوت نامه ماشین باباجونت اومده ...باید بره برا انتخاب رنگ ... ...

سلام گل مامی ...   تو این چند سال  بابایی هیچ وقت به اندازه این چند وقت اخیر دلش نی نی نخواسته ...برا من جالبترم اینه که دختر ناناس می خواد نه شازده پسری که قبلنا آرزوشو داشت ... عاشق دختر شده .. می گه تو برا من یه دخمل طلا بیار  که شبیه خودت باشه دیگه چیزی ازت نمی خوام ...می گه خودم همه کاراشو می کنم ..خود م بزرگش می کنم ... واقعا عشق بین دختر و پدر یه عشق آسمونیه ... برا من فرقی نداره اما خوب منم دخمل دوس دارم ...اما خدا هرچی بخواد همون می شه ... ما برا سال دیگه می خوایم نی نی دارشیم ..آخه من دانشجو ارشدم و درسم مونده ... دوست دارم گلم ...داقعا دارم خل می شم یکی نیست به من بگه تو که الان نی نی نمی خوا...