برای کودکی که از آسمان بر دامنم نشسته...

سلام گل قشتگم امروز به بابایی می گم می خوام نی نی دارشیم ...خوشحال شده می گه حالا چز.ر به این تصمیم رسیدی من می گم نمی دونم .....اما به خدا دلم نی نی می خواد اما درسمو چه کار کنم ...؟ ای خدا............. ماشین جدید هم تا آخر مهر تحویل می گیریم ان شاالله... چند روز پیشم عروسی پسر عمم بود ...خوش گذشت...

سلان عشقم ..سلام عمرم .نفسم ...مو فر فری ماما ..لپ لپی من ..عشق من ... امروز یه دختر بچه دیدم قند تو دلم آب شد ... چقدر دوست دارم یه دختر بچه داشتم و با عشق ی که نسبت بهش دارم روزگار می گذروندیم ...ای خدا ... الان بابا یه فال ورق گرفت منم نیت کردم ببینم سال٩٣ نی نی مو می بینم یا نه ؟ که اوکی شد یعنی من تو رو می بینم تا سال دیگه .... ای خدا شکر

سلام رسما دیگه به خودم ثابت شده که من دیوونم ... رفتم کلاس خیاطی ثبت نام کردم بچه گانه دوزی ...خانومه می گه حالا چرا بچه گانه دوزی؟ نی نی اری؟ من می گم نه ..................... دوست دارم ........ خیلی دوست دارم خیاطی یاد بگیرم و دختر دار شم و براش لباسای خوشمل بدوزم ...... ای خدا منو شفا بده .... بالای ١٠٠٠ تا مدل لباس نی نی سیو کردم ....... هر کی ببینه .......

سلللللللللللللللللللام به ماه مهر عزیزم سلام به پاییز محبوبم عاشقتم ماه تولدم اول مهر امسال اولین سالی بود که نشستم به ١٧ سالی که مشغول درس بودم فکر کردم ...... هییییییی.... یادش بخیر اون روزام.... الانم خورشت کرفس گذاشتم که خیلی حوس کرده بودیم ...دانشگاه هم نرفتم ..چون هیچ وقت از اون بچه لوسایی نبودم که اول مهری تو دانشگاه باشن .....اه.اه..... می خوام یه چند تا لباس نی نی بگیرم از نت .... بگیرم عکسشونو می ذارم ....   ...

سلام امروز رفته بودم کلاس ویالونم همیشه دوست داشتم سر از موسیقی در بیارم اما هیچ وقت فرصت نشده بود ...تا اینکه امثال تابستون جور شد من رفتم ..اولش سخت بود اما حالا بهتر شده و تا چند وقت دیگه نت مرغ سحرو می زنم ..ان شاالله تو کلاسم هیچ کی فکر نمی کنه من متاهلم ..آخه من خیلی بیبی فیسم ...به هرکی می گم تو هفتمین سال ازدواجم شوکه می شن ... همه میگن نی نی بیار این روزا ..آدمو وسوسه می کنن آخه..... درسمو چی کار کنم من حالا..... ...

سلام این روزا خیلی متغیر شدم ....دیگه خبری از اون صبوری وصف ناپذیری که قبل از ازدواج داشتم اثری نیست... ای خدا ... منو صبور کن نذار اینقدر زود از کوره در رم ... صدای یخچال که چند ماهیه شروع شده رو مغزمه .... سرما خوردم شدید... ای خدا شکر .. کلاسا هم به زودی شروع می شه ....با همسر خان چه کنم که دایم تو خونست و کارش طوریه که الان دوره ی خوابشه ...یک لحظه هم تحمل دوری منو نداره ... حالا این اخلاقش از نظر اطرافیان من خیلی خوبه ها و تا حدودیم حسودی می کنن...اما من دیگه از این همه وابستگی همسر خان به خودم خسته شدم ... یه دل سیر نمی تونم برم  برا خودم بیرون تنهایی ..با دوستام وقت بذارم ...همیشه میگه من تنهاییو نمی تونم تحمل ک...

سلام علیکم وای که چقدر دوست دارم میومدم و عکسای خیلی خیلی قشنگی که خودم ازت می گرفتم با اون وسواسی که تو عکاسی دارم و اینجا می گذاشتم ...چه حالی می داد یه رم داشته باشی پر عکس نی نی ... حالا من موندم با این همه علاقه ای که به داشتن نی نی دارم چرا هنوز اقدامی نکردیم ... جواب: من درس دارم ترم ٢ ارشدم حالا تابستون آینده می ریم برا آماده سازی ورود تو گل قشنگم ... راستی دعوت نامه ماشین باباجونت اومده ...باید بره برا انتخاب رنگ ... ...